خرام کردن(بَ شُ دَ) خرامیدن. بناز سوی مقصدی رفتن. به آهستگی بمقصدی روان شدن: فتوی آن شد که شیردل بهرام سوی شیران کندنخست خرام. نظامی ادامه... خرامیدن. بناز سوی مقصدی رفتن. به آهستگی بمقصدی روان شدن: فتوی آن شد که شیردل بهرام سوی شیران کندنخست خرام. نظامی لغت نامه دهخدا